تولد عشقم
یک سال از بهترین سال های عمرم گذشت. سالی که پر از تجربه های شیرین و تکرار نشدنی بود. پسر نازم تولدت مبارک. برای هزارمین بار خدا رو شکر میکنم که من و بابایی رو لایق دونست و تو رو بهمون هدیه داد. از ته قلبم آرزو میکنم همیشه خوشبخت و شاد باشی و سلامت. پسرم به خاطر اینکه ما تهران تنها زندگی می کنیم قرار بود امسال تولد نگیریم و فقط کیک بخریم و بریم اتلیه و بعدشم بریم رستوران. اما دوهفته قبل تولد یه دفعه تصمیممون عوض شد و بابایی گفت میریم یزد (پیش مامان جون و باباجون بابایی) تولد میگیریم . با مامان جون اینا هماهنگ کردیم و اونا هم کلی خوشحال شدن و همه چی رو تدارک دیدن. تولدت رو عید فطر گرفتیم و همه چی خوب برگزار شد و واقعا باید از مامان ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
3:48